زبانحال امام رضا علیهالسلام قبل از شهادت
زهـر جـفـا نیـلـی نـموده پـیکـر من یعـنی رسـیـده لحـظـههای آخـر من در بین حجره بر خودم میپیچم از درد این چه بـلایی بـود آمـد بر سـر من چشمم نمیبیند، زمین خوردم دوباره این ضعف بسیارم شده درد سر من درد کـمـر آخـر امــانـم را بــریــده تـازه شـبـیـه تو شـدم ای مـادر مـن از روضههای «تازیانه» «میخ» «سیلی» آتـش زبـانـه مـیکـشـد از بـاور من با هر نفس خون جگر میریزد از لب آلالـه مـیبــارد کـنـار بــسـتــر مـن شکـر خـدا این جا نـبـوده تا بـبـیـنـد این صحنه جان دادنـم را خواهر من تصویـری از گـودال و تلّ زیـنـبـیه افـتـاده بـین قـاب چـشـمـان تـر مـن |